جدول جو
جدول جو

معنی راغب پاشا - جستجوی لغت در جدول جو

راغب پاشا
(غِ)
از وزرای بنام عثمانی بود که بسمت سفارت عثمانی در فرانسه و ایران و آنگاه به نیابت نخست وزیری منصوب گشت، پس از آن در عهد سلطان مصطفی خان چهارم بمقام وزارت رسید. وی بیشتر دوران زندگی خود را در تبعید بسر برد و در سال 1244 هجری قمری در تبعیدگاه آخر خود (قونیه) بدرود زندگی گفت. او شعر نیز میسرود و دعوی برابری و همسری با همنام خود (راغب پاشا) که مذکور افتاد داشت ولیکن بدان مقام نرسید. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تِ)
یکی از وزرا و شعرای عثمانی بود پسر صدر اسبق طوپال عثمان پاشا تولد او در شهر فناریکی بوده است. پس از وفات پدر به رتبۀ وزارت رسید و به سال 1156 بسمت کاپیتان دریائی منصوب شد وپس از آن والی ’موره’ گردید و در همانجا بسال 1175 درگذشت. دیوان کوچکی دارد. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(شِ)
حسنی چرکسی الاصل. از فرماندهان بزرگ سپاهیان مصر بود و بسال 1258 هجری قمری در چرکس قفقاز تولد یافت و در 6 سالگی بسوی اسلامبول رفت. سپس در 11 سالگی بمصر روانه شد و در یکی از مدارس نظامی آنجا بتحصیل پرداخت و دو سال نیز در فرانسه بتکمیل فنون نظامی مشغول شد تا در ارتش مصر بدرجۀ سپهبدی رسید. او همراه سپاهی بود که اسماعیل خدیوی از طرف خود برای کمک به دولت عثمانی در خواباندن شورش ’کریت’ فرستاده بود وی در سال 1284 هجری قمری به مصر بازگشت. خدیوی دوباره او را بکمک دولت عثمانی در جنگ بر ضد سپاهیان آلمان (صربستان) فرستاد و سپس وی را بیاری آنان در جنگ باروس گسیل داشت. او به نبوغ نظامی و سپاهیگری خود شهرت بزرگی یافت. سپس هنگامی که نهضت اعراب بالا گرفت بدانها پیوست و در جنگ ’القصاصین’ دوم بسال 1299 ه. ق. فرماندهی جنگ را بعهده گرفت و جنگ سختی با نیروی مخالف کرد تا پایش تیر خورد و او را برای معالجه به قاهره بردند. مصطفی کامل در کتاب ’المسأله الشرقیه’ می نویسد: او با اینکه اصلا چرکسی بود و با علم باینکه انگلیسی ها برای گرفتن اسکندریه و ورود بشهرهای مصر نقشه کشیده اند برای دفاع از میهن، مردانه قد علم کرد و اختلاف شدیدی را که بین اعراب و چرکسی ها بود به دست فراموشی سپرد. وی بسبب داشتن سبیل های زرد به ’بی شنب فضه’ معروف گردیده بود. (از اعلام زرکلی ج 3)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
محمد پسر ابراهیم افندی. از وزراء و گویندگان عثمانی بود که مدتی در مصر وسپس در جده والی بود و در سال 1183 هجری قمری در جده درگذشت. بیت زیر از اوست:
ترک ایلمش جهانی کوکل یا خود ایتمامش
بار گران اولور می هیچ ابداله کشکلی.
(از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا
(غِ)
نام او محمد و به قوجه راغب (راغب پیر) بیشتر مشهور بوده است. او از اعاظم و بزرگان ادبا و شعرا بود و به مقام نخست وزیری نیز رسید. راغب بسال 1110 هجری قمری در استانبول متولد شد و چون پدرش از نویسندگان بود و خود نیز استعداد طبیعی و معلومات اکتسابی فراوان داشت در سال 1135 هجری قمری برای نوشتن سرزمین هایی که از ایران ضبط شده بود مأمور گردید. پس از انجام دادن مأموریت و ابراز لیاقت و قدرت بی اندازه با سمت مهمی به بغداد اعزام شد، و در سال 1146 هجری قمری پس از محاصرۀ بغداد به استانبول بازگشت و در سال 1148 نیز بهمراهی احمد پاشا والی سابق بغداد و فرمانده نیروی گسیل شده به ارزنه الروم بسمت رئیس ستاد لشکر مذکور بدان ناحیه رهسپار شد. وی پس ازطی مناصب مختلفی در سال 1157 با رتبۀ وزارت به فرمان روایی مصر منصوب گردید و در سال 1170 بشغل امیرالحاج و فرمانروایی شام تعیین شد، ولی پیش از حرکت بسوی محل مأموریت جدید فرمان نخست وزیری بنام وی صادر گشت و در عهد سلطان عثمان خان سوم و مصطفی خان سوم رویهمرفته متجاوز از شش سال در مسند صدارت عظمی باقی ماند. دوران نخست وزیری وی با صلح و آرامش توأم بود و او لیاقت و کاردانی خود را در حسن ادارۀ امور بمنصۀ ظهور رسانید. راغب در سال 1176 هجری قمری درگذشت. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3 و معجم المطبوعات ص 680)
لغت نامه دهخدا